گوشی طرح آیفون 6 پلاس اندروید 4G

گوشی طرح آیفون 6 پلاس اندروید 4G

تشخیص این کپی بودن بسیار سخت است!!!

گوشی موبایل طرح  آیفون6plus  با سیستم عامل اندروید و مجهز به تکنولوژی 3G , 4G

با صفحه نمایش 5.5 اینچی همانند نمونه اصلی

http://hamkaran.net/upload/uc_2485.jpg

تنها گوشی طرح آیفون دارای سنسور اثر انگشت همانند نمونه اصلی

با صفحــــه لمسـی و تـــاچ بســـیار قـــوی حرارتی و کیفیت بدنه عالی

دارای دو دوربین جلــو و عــقـــب با کیفیت8 مگاپیکسل واقعی و قابلیت فوکوس اتوماتیک

بــــــا تنــهــــا یــــک پنجــــــم هزینـــــــه صـــاحــــب آیفــــون  6PLUS شویــــــد

در پشـت گــوشـــی عــلامت اپـــل و کالیفرنیــــا درج شــده است

دارای شارژر , هدفون, و کابل یوس ابی و بسته بندی شیک به همراه کاتالوگ

قابلیت نصب کلیه بازی ها و نرم افزار های اندروید و اجرای فیلم ها با کیفیت HD و فول HD

کلیه این گوشی ها قبل از ارسال به طور کامل تست شده و سپس ارسال میگردد همچنین 1 ماه گارانتی تست و تعویض برای این گوشی توسط فروشگاه تضمین میگردد.

قیمت : 4,970,000 ریال

توضیحات بیشتر ...



[ 18 شهريور 1394برچسب:, ] [ 22:6 ] [ رحیمی ]
[ ]

[ 18 شهريور 1394برچسب:, ] [ 22:6 ] [ رحیمی ]
[ ]

سلام

بارفتنم حتی بلاگفا هم پکید اما اومدم واز همه میخوام تنهام نذارن  

تا وب دوباره توپ توپ بشه

[ 18 شهريور 1394برچسب:, ] [ 22:6 ] [ رحیمی ]
[ ]

بیخیالش


چقدر سخته نبودن کسی رو باور کنی که

میتونست ... اما ... نخواست

تنهایی فقط تنبیهی است برای روز های

دوست داشتن او !

 




سکوت و تنهایی دنیای خودم را

مدیون حضور توام

آمدنت یا رفتنت

کدام را باور کنم ...


 


او رفت همین . . .

قصه ام کوتاه بود، به سر رسید !

کلاغ جان تو هم برو شاید جایی دیگر

قصه ای زیبا منتظرت باشد.

 


ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﺁﺩﻣﻬﺎ


ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﺭﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ

ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ

ﻧﻪ.....

ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ!

 




یرخی خاطرتو نخواسیم که چار صبا نبینیمت

کفتر دلمون پر بیگیره و فکری شی که طرفت نالوطی بود.

به عصمتت تو نباشی میخوام دنیاش نباشه.

اول و آخر بی صفتاش خودم اگه حرفمون با دلمون توفیر کنه.

اون روزی که چشامو گذوشتم کف پات و گفتم

قبل تو نبوده بعد تو هم نیست،شد حرف ما تا دنیا دنیاست

که اگه غیر این باشه آخرت ما جفت با آخرت یزید.

یادته؟ حرم وجودت ثانیه نیگارو از ما قاپید

آخرشم نشد که بچرخه تو زبونمونو مقر بیایم...

جفت زبونمون نشد منتها هم تو گرفتی ما چی میخوایم بگیم هم ما فهمیدیم

هر چیم که وجود می کنیم و چشم دریده های گرگ صفت و تو رو ناک اوت میکنیم

پیش شما بند بند وجودمون خاک گذرتونو گلاب پاشی میکونه.

عرض آخر

«آدم چلچله نیست که بهار بیاد و پاییز بره»

اونی که واس ما اومد دیگه رفتنی تو کارش نی


 



هم عاشقتم، هم ازت متنفرم.

میانگین که بگیری می بینی که ...

...

برام مهم نیستی دیگه!

 




نبودنت مرا نشکست
هیچکدام از این آه ها
هیچکدام از این اشک ها
هیچکدام از این ناله ها به خاطر تو نبود
من از سادگی خودم شکستم
اینک برو
بگذار بر عظمت ویرانی سوگوار باشم
من دیگر ترانه ای عاشقانه نخواهم سرود
فقط برو
ولی بدان
من صادقانه شکستم ...

 

دلم نه عشق میخواهد
نه دروغهای قشنگ
نه ادعاهایِ بزرگ نه بزرگهایِ پر ادعا
دلم یک فنجان چایِ داغ میخواهد و یک دوست
که بشود با او حرف زد و بعد پشیمان نشد.....!


 

دل تنگم ...

دل تنگِ آن روزها ...

که نمیدانم محبت هایش ..

توهم من بود ...

یا

...

ترحم او ؟!

 


آهای آسمان حواست هست ؟؟؟

هوا را سرد میکنی که چه ؟

برف می باری که چه ؟

وقتی نه دستهایش هست و نه قدم هایش ...


 



 


من به تو قول نمیدهم که آنچه تو میخواهی شوم
ولی
قول خواهم داد
آنچه هستم بمانم

البته اگر تو برای انتخابم
چیزی جز خود من در نظر نداشته باشی


 


آری امشب شب یلدا است
شب فال
شب عشق
شب هندوانه
و شب آزادی و شب رهایی
چیزی به یادم نمی آید جز اینکه امشب شب تنهایی من است !


 



یک روز من سکوت خواهم کرد ! ..
تو آن روز ، ..
برای اولین بار ، ..
مفهوم "دیر شدن " را خواهی فهمید ..


 


 





آسمانِ عزیز،

کمی آرام بگیر!
من هی می‌خواهم فراموش کنم،
تو هی...
اسم این کارِ تو باران نیست!


 


ای دل !

آروم باش ...

اون بدون تو آرومه ...


 


عشق حدِ وسط ندارد يا نابود مي كند يا نجات مي دهد.

 


 


 


فقط دشمن ها هستند که همیشه حرف هم را بی هیچ کم و کاستی می فهمند.

اغلب هم لبخندی چاشنی گفت و گویشان است.

دوستی همیشه با سوء تفاهم همراه است، عشق خیلی بیشتر...!
 


نپرس .....هیچ نپرس از دلم
همین "" چه خبر ؟؟ ""
همین "" چه میکنی این روزها ؟؟ ""
سوال بدی ست


هر چه آید به سرم باز بگویم گذرد
وای از این عمر که با میگذرد ، میگذرد

 




دست های تو

تصميمم بود

بايد می گرفتم و دور می شدم...!


 

باید خودم را ببرم خانه؛
باید ببرم صورتش را بشویم؛
ببرم دراز بکشد؛
دلداری‌اش بدهم که فکر نکند؛
بگویم که می‌گذرد؛
که غصه نخورد.
باید خودم را ببرم بخوابد.
من خسته است...

 




در غم از دست دادن خواهر عزیزم، "نسرین محمدی"

باورم نمیشه، چقدر باور نکردنی بود اسمت رو پلاکارد و اعلامیه دیدم.
زیر تابوتت رو گرفتم، اشک امون نمیداد.

همین دیروز فرصت اینو داشتم باهات صحبت کنم و احوالت رو بپرسم
اما گذاشتم واسه یه وقت دیگه، چون سَرم "شلوغ" بود.

چی بگم، چطور باور کنم که "تو" هم رفتی.
خدا نگهدارت باشد.
مطمئنم که خدا هوات رو داره. مطمئنم
 



ﺟﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻧﺎﻋﺎﺩﻻﻧﻪ ﺍﻱ!!!
ﺑﺮﺍﻱ ﺷﺮﻭﻉ ﻳﻚ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻃﺮﻑ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ
ﻭﻟﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻧﺶ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ
"ﻛﺎﻓﻴﺴﺖ"

 

گذران زندگی این را به من آموخت که

آدم ها معمولا چیزهایی را از دست می دهند

که از داشتنش مطمئن هستند ...


 

 



سراغی از ما نگیری؟ نپرسی که چه حالیم؟
عیبی نداره ، میدونم باعث این جدائیم

رفتم شاید که رفتنم، فکرتو کمتر بکنه
نبودنم کنار تو، حالتو بهتر بکنه

لج کردم با خودم آخه حِسِت به من عالی نبود
احساس من فرق داشت با تو ، دوست داشتنه خالی نبود

بازم دلم گرفته تو این نم نم بارون
چشام خیره به نوره چراغ تو خیابون

خاطرات گذشته منو میکشه آروم
چه حالی دارم امشب به یاد تو زیر بارون

باختن توی این بازی واسم از قبل مُسَلَم شده بود
سخت شده بود تحملش عشقت به من کم شده بود

رفتم ولی قلبم هنوز هواتو داره شب و روز
من هنوزم عاشقتم به دل می گم بساز بسوز

بازم دلم گرفته تو این نم نم بارون
چشمام خیره به نوره چراغ تو خیابان

خاطرات گذشته منو می کشه اروم
چه حالی دارم امشب به یاد تو زیر بارون

 

امشب جشن تولد داشتیم.

من و خودم و کیک و عدد 25 و بهترین رفیقم تنهایی

بگذریم از این حرفا.

تولدم مبارک ؟!

 


رها کردن کسی که برای شما ساخته نشده

یعنی

رسیدن به این درک که برخی آدمها

بخشی از سرگذشتتان هستند

نه بخشی از سرنوشتتان

 




اینجا صدای پــای زنـدگی می آید
با احتیــــــــــــاط بخوانید
متــن ها لغزنده است

"بیایید دوست معمولی باشیم
عشــق همه چیز را خراب میکند"
 


دیشب که قاب پنجره نمناک از بغض ترکیده ی آسمان بود
باران را به یاد تو نوشتم؛
نبودی وفا!
شانه هایت را همیشه کم دارم.

 

 




کم کم ياد خواهی گرفت
تفاوت ظريف ميان نگه داشتن يک دست و زنجير کردن يک روح را
اينکه عشق تکيه کردن نيست، و رفاقت اطمينانِ خاطر!
ياد مي‌گيری که بوسه‌ها قرارداد نيستند
و هديه‌ها، معني عهد و پيمان نمي‌دهند
کم کم ياد مي گيری که حتي نور خورشيد هم مي‌سوزاند اگر زياد آفتاب بگيري!
بايد باغ ِ خودت را پرورش دهی
به جای اينکه منتظر کسي باشی تا برايت گل بياورد.
ياد ميگيری که ميتواني تحمل کني
که محکم باشی پای هر خداحافظی
ياد می گيری که خيلی می ارزی...
[ 18 شهريور 1394برچسب:, ] [ 22:6 ] [ رحیمی ]
[ ]

تنهایی

تنهایی خودم

این وبلاگو واسه دل خودم درست کردم واسه دل تنهام .


میخوام حرفای دلمو این تو بگم حرفایی که هیچ جا


نمیتونم بگم واسه همین بدون اسم و نشونی اومدم


اگه روزی کسی به این وبلاگ سر زد کمکم کنه و یکم


دلداریم بده

ممنون...

خسته شدم

دارم روزای سختیو میگذرونم کاش بودیو کمکم میکردی

خیلی به وجودت نیاز دارم

دیگه خسته شدم

 

تو که نیستی

از شوق به هوا

به ساعت نگاه می‌کنم

حدود سه نصف شب است

چشم می‌بندم که مبادا چشمانت را

از یاد برده باشم

و طبق عادت کنار پنجره می‌روم

سوسوی چند چراغ مهربان

و سایه کشدار شبگردان خمیده

و خاکستری گسترده بر حاشیه ها

و صدای هیجان انگیز چند سگ

و بانگ آسمانی چند خروس

از شوق به هوا میپرم چون کودکیم

و خوشحال که هنوز

معمای سبز رودخانه از دور

برایم حل نشده است

آری از شوق به هوا میپرم

و خوب میدانم

سال هاست که مرده ام ...

صـدای پای تو که می روی

صـدای پای مــرگ که می آید . . . .

دیـگر چـیـزی را نمی شنوم !

...

 

شکلات


همه چیز از یه شکلات شروع شد ، یه شکلات گذاشت

تو دستم ، یه شکلات گذاشتم تو دستش ، سرشو


بالاکرد منو دید ، دید که منو میشناسه ، خندید گفت با


هم دوستیم ؟ گفتم دوسته دوست ، گفت تا کجا؟ گفتم


دوستیه که تا نداره . گفت تا مرگ ؟ گفتم ، گفتم که تا


نداره . گفت پس تا پس از مرگ ، گفتم نه نه نه نه تا


نداره . گفت تا اونجایی که دوباره زنده میشن تا بهشت ،


تا جهنم ، بازم ما با هم دوستیم نه؟ گفتم تو هر چقدر که


می خوای تا بذار اصلا یه تا بکش از این سر دنیا تا اون


سر دنیا اما من براش تا نمی ذارم.نگاهم کرد نگاهش


کردم باور نمی کرد که دوستیه بدون تا وجود داشته باشه


می دونستم اون می خواست دوستی ما حتما تا داشته


باشه ، تعجب کرده بود معنی دوستی بدون تا رو نمی


فهمید . گفت بیا برای دوستیمون نشونه بذاریم گفتم


باشه تو بذار. گفت شکلات هر وقت همدیگرو میبینیم تو


یه شکلات به من بده منم یه شکلات بهت میدم . گفتم


باشه . هر وقت همدیگرو میدیدیم یه شکلات میذاشت تو


دستم یه شکلات میذاشتم تو دستش . من تندی بازش


میکردمو میذاشتم تو دهنم تندی میمکیدم . به من می


گفت شکمو تو دوست شکموی منی .اون شکلاتاشو


می ذاشت تو یه صندوقچه کوچولو قشنگ می گفتم


بخورش می گفت تموم می شه ، می خوام تموم نشه


برای همیشه بمونه. صندوقچش پر از شکلات شده بود


هیچ کدومشو نمی خورد من همشو خورده بودم. گفتم


اگه یه روز شکلاتاتو مورچه ها یا کرما بخورنش اون وقت


چی کار می کنی؟میگفت مواظبشونم می گفت می


خوام نگهشون دارم تا موقعی که دوست هستیم و من


شکلاتمو می ذاشتم تو دهنمو می گفتم نه نه نه نه تا


نداره دوستی که تا نداره .


1سال ، 2سال ، 4سال ، 7سال ، 10سال ، 20سالی


شده. اون بزرگ شده منم بزرگ شدم من همۀ شکلاتا


مو خوردم ، اون همۀ شکلاتاشو نگه داشته . امشب


اومده تا خداحافظی کنه ، می خواد بره ، بره اون دور دورا


، میگه می رم اما زود بر می گردم ، اما من که می دونم


می ره و دیگه بر نمی گرده.یادش رفته به من شکلات


بده اما من که یادم نرفته ، یه شکلات گذاشتم تو دستش


گفتم این برای خوردنی یه شکلاتم گذاشتم کف اون


دستش گفتم اینم آخرین شکلات برای صندق کوچیکت.


یادش رفته بود صندقی داره برای شکلاتاش.هر دو تا رو


خورد . خندیدم میدونستم دوستی من تانداره می


دونستم دوستی اون تا داره مثل همیشه . خوب شد


همۀ شکلاتامو خوردم . اما اون هیچ کدومشو نخورده .


حالا با یه صندق پر از شکلاتای نخورده می خواد چی کار


کنه ؟

 

دلتنگ

به اندازه ی دلتنــــــــگی هایم


به مـــــــــــــن بـــــــدهکاری...

وعـــــــــده ما باشــــــــــــــــد

روزی که دلتــــــــــنگم شدی

 

پرازحرفی


همــــیشـه دقــیقآ وقـــــتی پـُر از حـــرفی


وقتـــی بغــــض میکـــُنی


وقتـــی دآغونــــی


وقــــتی دلــِت شکــــستـه


دقیقــــا همیـــن وقـــــتآ


انقــــدر حـ ـرف دآری کـــه فقــط میتونــی بگـ ـی :



“بیخـــیآل“…

 

خوشحالم

سلاااام علی خوشگله ی من


وااااای علی امروز خیلی خوشحالم خییییلی کاش بودی و باهام تو این خوشحالی


شریک میشدی...


عاششششششقتتتتتمممم


 

بیا پیشم


علی من خیلی تنهام چرا کمکم نمیکنی؟ مگه برادرم نیستی؟ پس چرا


پیش خدا برام پارتی بازی نمیکنی؟ منو بگو دلم خوشه یه پارتی خوب پیش

خدا دارم اما انگار تو یادت رفته خواهری هم داری.علی چرا نمیای تو خوابم؟

چرا ازم فراری هستی؟ علی دارم واسه دیدنت بال بال میزنم . چند وقت

پیش علی کوچیکه تو خوابم اومد.یکم از اون یاد بگیر نصف تو مرامش بیشتر

از تو.تو خواب انقد بوسش کردم تا عقده دلم خالی شه چند شب پشت هم

اومد تو خوابم.

 

دلتنگتم


سلام علی جونم سلام علی خوبم

بازم دلم گرفت و تنگت شد دلم هوای نوشتن کرد.میدونم که تو هم

همشونو میخونی.میدونم تو هم اشکامو میبینی.تو هم صدامو میشنوی

ولی به روت نمیاری.اما امشب نمیخوام ازت گله کنم نمیخوام دعوا کنم که

چرا پیشم نمیای.امشب فقط میخوام از دلتنگیم برات بگم .علی من هنوزم

منتظرتم.علی من این شبا یه سریال داره نشون میده یکی از شخصیتای

اصلیش اسمش علیه .حس میکنم تویی.امشب خواهرش داشت دست به کار

میشد واسه علی آستین بالا بزنه.علی عاشق شده .دلم گرفت.اگه منم

بودم دلشو داشتم واست آستین بالا بزنم؟!


هرچی فکر کردم دیدم دل این کارا نداشتم.اگه یه روز میومدی پیشم


میگفتی عزیزم دلم ی جا گیره دلم میگرفت بغض میکردم بعدش میزدم زیر

گریه.میگفتم علی من دل ندارم تورو از دست بدم اگه تو ازدواج کنی سهم

من از علاقت کم میشه.اگه الان بودی ازون خواهر شوهرا میشدم.اصلا

نمیذاشتم قبل من ازدواج کنی.


علی دلم بدجور تنگته...


دلم میخواست باشی...


همه میگن که تو رفتی همه میگن که تو مردی


همه میگن که تنت رو به فرشته ها سپردی


دروغه


 

[ 18 شهريور 1394برچسب:, ] [ 22:6 ] [ رحیمی ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 1608 صفحه بعد