شعر شماره هشت

گوشی طرح آیفون 6 پلاس اندروید 4G

گوشی طرح آیفون 6 پلاس اندروید 4G

تشخیص این کپی بودن بسیار سخت است!!!

گوشی موبایل طرح  آیفون6plus  با سیستم عامل اندروید و مجهز به تکنولوژی 3G , 4G

با صفحه نمایش 5.5 اینچی همانند نمونه اصلی

http://hamkaran.net/upload/uc_2485.jpg

تنها گوشی طرح آیفون دارای سنسور اثر انگشت همانند نمونه اصلی

با صفحــــه لمسـی و تـــاچ بســـیار قـــوی حرارتی و کیفیت بدنه عالی

دارای دو دوربین جلــو و عــقـــب با کیفیت8 مگاپیکسل واقعی و قابلیت فوکوس اتوماتیک

بــــــا تنــهــــا یــــک پنجــــــم هزینـــــــه صـــاحــــب آیفــــون  6PLUS شویــــــد

در پشـت گــوشـــی عــلامت اپـــل و کالیفرنیــــا درج شــده است

دارای شارژر , هدفون, و کابل یوس ابی و بسته بندی شیک به همراه کاتالوگ

قابلیت نصب کلیه بازی ها و نرم افزار های اندروید و اجرای فیلم ها با کیفیت HD و فول HD

کلیه این گوشی ها قبل از ارسال به طور کامل تست شده و سپس ارسال میگردد همچنین 1 ماه گارانتی تست و تعویض برای این گوشی توسط فروشگاه تضمین میگردد.

قیمت : 4,970,000 ریال

توضیحات بیشتر ...



شعر شماره هشت

قصه اپیزودیک چای تازه  ... 

 

سه

رمان تمام شد و مرد خیره شد به زمستان

که داشت برف می آورد تا ورودی ایوان

و مرد گفت به خود کاشکی تمام نمی شد

همه تمام شدند این یکی تمام نمی شد

نشست پیش سماور که چای تازه بریزد

دوباره توی اتاقش صدای تازه بریزد

اتاق سرد و سیاهش صدای تاره نمی خواست

و تخت خواب سفیدش به جز جنازه نمی خواست

بلند شد که بخوابد ، هنوز ساعت نه بود

به سوی تخت که آمد ، هنوز ساعت نه بود

کشید گوشه ی دفتر دوباره عکس زنش را

ولی درست به خاطر نداشت پیرهنش را

صدا نبود ولی باد توی گوش می آمد

صدای خسته و دلگیر داریوش می آمد

اتاق سرد و سیاهش به آفتاب نخندید

دوباره هیچ کسی جز درون قاب نخندید

دو 

نشست پیش ستاره سلام کرد به قاضی

نشست تا که بییند دوباره شعبده بازی

ندید دادستان را ، صدای داد می آمد

صدای داد می آمد ، چقدر باد می آید

جناب حضرت قاضی گلایه نیست ولی هست

که چند شب شده در خانه سایه نیست ولی هست

سه شاخه یاس که در عقد نامه بود به دستش

و آن غزل که ستاره شبی سرود به دستش

چقدر خواست ستاره دوباره راه بیاید

و شب که می رسد از دوردست ماه بیاید

ولی شکست همه مهره هاش در شب بازی

و حکم بود که می ریخت از عدالت قاضی ...

یک

ردیف هشت ، دو تا میز جفت هم که دوباره

کنار هم بنشینند داریوش و ستاره

همان دو عاشق دانشکده ، دو عاشق شاعر

همان دو عاشق با عصر مرگ عشق معاصر

همان دو تا که نشد هیچوقت دور بمانند

نشد معطل خود خواهی و غرور بمانند

درست پشت همین میز نامه بود و دو حلقه

و قول قول که تا آخرش صبور بمانند

دو ماه بعد شکستند قفل بوسه ی هم را

و دست ها که نمی خواستند دور بمانند

دو ماه بود شروعش ، دو ماه بود تمامش

که ماهیان نشد انگار توی تور بمانند


"علی سلیمانی"

* این شعر رتبه برتر جشنواره شعر زندگی در تاجیکستان است .

که از سایت بنیاد رودکی برداشت شده است . 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ 21 تير 1394برچسب:, ] [ 20:16 ] [ رحیمی ]
[ نظر بدهید ]