اشعار مریم حیدرزاده

گوشی طرح آیفون 6 پلاس اندروید 4G

گوشی طرح آیفون 6 پلاس اندروید 4G

تشخیص این کپی بودن بسیار سخت است!!!

گوشی موبایل طرح  آیفون6plus  با سیستم عامل اندروید و مجهز به تکنولوژی 3G , 4G

با صفحه نمایش 5.5 اینچی همانند نمونه اصلی

http://hamkaran.net/upload/uc_2485.jpg

تنها گوشی طرح آیفون دارای سنسور اثر انگشت همانند نمونه اصلی

با صفحــــه لمسـی و تـــاچ بســـیار قـــوی حرارتی و کیفیت بدنه عالی

دارای دو دوربین جلــو و عــقـــب با کیفیت8 مگاپیکسل واقعی و قابلیت فوکوس اتوماتیک

بــــــا تنــهــــا یــــک پنجــــــم هزینـــــــه صـــاحــــب آیفــــون  6PLUS شویــــــد

در پشـت گــوشـــی عــلامت اپـــل و کالیفرنیــــا درج شــده است

دارای شارژر , هدفون, و کابل یوس ابی و بسته بندی شیک به همراه کاتالوگ

قابلیت نصب کلیه بازی ها و نرم افزار های اندروید و اجرای فیلم ها با کیفیت HD و فول HD

کلیه این گوشی ها قبل از ارسال به طور کامل تست شده و سپس ارسال میگردد همچنین 1 ماه گارانتی تست و تعویض برای این گوشی توسط فروشگاه تضمین میگردد.

قیمت : 4,970,000 ریال

توضیحات بیشتر ...



اشعار مریم حیدرزاده

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:Tahoma; panose-1:2 11 6 4 3 5 4 4 2 4; mso-font-charset:0; mso-generic-font-family:swiss; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:1627421319 -2147483648 8 0 66047 0;} @font-face {font-family:Calibri; mso-font-alt:Arial; mso-font-charset:0; mso-generic-font-family:swiss; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:-520092929 1073786111 9 0 415 0;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-parent:""; mso-margin-top-alt:auto; margin-right:0cm; mso-margin-bottom-alt:auto; margin-left:0cm; mso-pagination:widow-orphan; font-size:12.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:72.0pt 90.0pt 72.0pt 90.0pt; mso-header-margin:35.4pt; mso-footer-margin:35.4pt; mso-paper-source:0; mso-gutter-direction:rtl;} div.Section1 {page:Section1;} -->


حدس

و حدس میزنم شبی مرا جواب میکنی

وقصر کوچک دل مرا خراب میکنی

سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای

ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی

من از کنار پنجره تو را نگاه میکنم

و تو به نام دیگری مرا خطاب میکنی

چه ساده در ازای یک نگاه پاک و ماندنی

هزار مرتبه مرا ز خجالت آب میکنی

به خاطر تو ٬ من همیشه با همه غریبه ام

تو کمتر از غریبه ای مرا حساب میکنی

و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت

که بعد من دوباره دوست انتخاب میکنی

|


گلایه

 دیگر مرا به معجزه دعوت نمیکنی

با من ز درد حادثه صحبت نمیکنی

دیریست پشت شنجره ماندم که رد شوی

اما تو مدتی ست که اجابت نمیکنی

قولی که داده ای به من از یاد برده ای

گفتی ز باغ پنجره هجرت نمیکنی

بیمار عشق توست پرستوی روح من

از این مریض خسته عیادت نمیکنی

باشد برو ولی همه جا غرق عطر توست

گرچه تو هیچ خرج صداقت نمیکنی

یکبار از مسیر نگاهم عبور کن

آنقدر دور گشته که فرصت نمیکنی

گل های باغ خاطره در حال مردنند

به یاس های تشنه محبت نمیکنی

رفتی بدون آن که خداحافظی کنی

دیگر به قاب پنجره دقت نمیکنی

امروز سیب سرخ رفاقت دلش گرفت

این سیب را برای چه قسمت نمیکنی

یعنی من از مقابل چشم تو رفته ام ؟

این کلبه را دوباره مرمت نمکنی

زیبا قرارمان همه جا هر زمان که شد

گرچه تو هیچ وقت رعایت نمیکنی


هوای رفتن

می خوام یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه

من باشم و تو باشی و یک شب مهتابی باشه

امشب میخوام از آسمون یاس های خوشبو بچینم

امشب میخوام خواب تو رو تو خواب گل ها ببینم

کاشکی بدونی چشمات رو به صدتا دنیا نمیدم

یه موج گیسوی تو رو به صدتا دریا نمیدم

کاش تو هوای عاشقی همیشه پیشم بمونی

از تو کتاب زندگی حرفای رنگی بخونی  

حتی اگه دلت نخواد اسم تو ٬ تو قبل منه

چهره تو یادم میاد ٬ وقتی که بارون میزنه

امشب میخوام برای تو یه فال حافظ بگیرم

اگه که خوب درنیومد به احترامت بمیرم

امشب میخوام رو آسمون عکس چشاتو بکشم

اگر نگاهم نکنی ناز چشاتو بکشم

میخوام تو رو فسم بدم به جون هرچی عاشقه

به جون هرچی قلب صاف رنگ گل شقایقه

یه وقتی که من نبودم بی خبر از اینجا نری

بدون یه خداحافظی پرنزنی تنها نری

وقتی که اینجا بمونی بارون قشنگ و نم نمه

هوای رفتن که کنی مرگ گلای مریمه |

 

باید

باید به فکر غصه گل ها بود

فکر غروب ساکت یک خورشید

باید ز درد آینه ویران شد

از غصه ی سپیده به خود لرزید

باید به فکر کوچ پرستو ها بود

در فکر یک کبوتر بی پرواز

باید به جای یک دل تنها بود

آرام و ارغوانی و بی آغاز

باید به حرمت غم یک گلدان

آشفته بود و خم شد و ویران شد

وقتی دلی ز غربت غم تنهاست

باید شکسته گشت و پریشان شد

باید میان خاطر یک کودک

چیزی شبیه لطف عروسک بود

باید برای پنجره ای تنها

یک سایبان ز ساقه ی پیچک بود

باید برای تشنگی یک گل یاس

زیباتر از تصور باران شد

باید برای تازه شدن ٬ گل داد

تسکین روح خسته ی یاران شد

باید فضای نیلی رویا را

گاهی برای پونه مهیا کرد

باید هوای سرخی رز را داشت

از آسمان ستاره تمنا کرد

باید ترانه های رهایی را

در کوچه های عاطفه قسمت کرد

باید فدای خنده ی یک گل شد

در خواب های آینه شرکت کرد

باید به خاطر گل یخ پژمرد

فکر پرنده های طلایی بود

باید سکوت آینه را فهمید

در انتظار صبح رهایی بود

باید به فکر حسرت شبنم بود

فکر سپیدی غزل یک گل یاس

فکر پناه دادن یک لاله

فکر غریب ماندن یک  احساس

باید میان خواب گلی گم شد

آیینه بود و عاشق بارانی

باید شبی ز روی صداقت رفت

در کلبه ی نسیم به مهمانی

باید برای پونه دعایی کرد

زیر عبور تند زمان تنهاست

باید شنید قصه ی دریا را

تا دید او برای چه در غوغاست

باید به فکر عمر شقایق بود

فکر نیاز آبی نیلوفر

فکر هجوم ممتد یک اندوه

فکر هوای ابری چشمی تر

باید به فکر زردی دل ها بود

فکر حضور دائمی پاییز 

فکر غریب بودن شمتی برف

باریدنی عجیب و کم و یکریز

باید برای عاطفه فکری کرد

پشت حصار فاصله ها مانده

آیا کسی به تازگی از احساس

شعری برای تازه شدن خوانده ؟

باید به فکر رسم نوازش بود

آرام و مهربان و تماشایی

باید برای عاطفه شعری ساخت

با خانه های آبی و رویایی

باید فشرد دست محبت را

آن گاه آسمانی و زیبا شد

نوشید شهد عشق ز یک چشمه

که با احترام دریا شد

باید پناه و پر از احساس

باید دلی به وسعت دریا داشت

باید به اوج رفت و برای دل

یک خانه هم همیشه همانجا داشت

 

فدای اونکه . . .

برای عاشقی دیره

ولی باز دست تقدیره

تا دستامون نره بالا

جایی بارون نمیگیره

دلی که دادمش دستت

دیگه از زندگی سیره

نیومد ٬ وقتی ام اومد

فقط گفت که داره میره

نگفتم من خداحافظ

آخه قلبم هنوز گیره

بدون این قلب دیوونه

دیگه محتاج زنجیره

بمون این زخم رو بدتر کن

عجیب محتاج شمشیره

بریزم اشکام رو شاید

آخه این آخرین تیره

نگی تو اونی که رفته

وجودش غرق تقصیره

فدای اونکه تو خوابم

منو تحویل نمیگیره . . . |


می دونم

زندگی پر از سواله می دونم

رسیدن به تو خیاله می دونم

تو میگی یه روزی مال من میشی

اما موندنت محاله می دونم

تو میگی شبا دعامون میکنی

چشمه چاهت زلاله میدونم

توی آسمون سرنوشت ما

ماه کامل هم هلاله می دونم

تو میگی پرنده شیم بریم هوا

غصه ما دوتا باله می دونم

چشم من پر از غم نبودنت

دل تو پر از ملاله می دونم

طاقتم دیگه داره تموم میشه

صبر تو رو به زواله می دونم

آره میری و نمیپرسی که این

دل عاشق در چه حاله ٬ می دونم

 

"مثل همیشه"

سرور شعر من سلام چگونه اید خوش می گذره؟

ببخشیدا بازم شبا میرید کناره پنجره؟

ستاره ها که در میان شما می رید نگاه کنید؟

اون ستاره پر نور رو بازم می رید صدا کنید؟

کتاب حافظ می ذارید پایین تخت کنارتون؟

فال می گیرید هنوز واسه مهر و وفای یارتون؟

از من بیچاره چیشب یه وقتایی یاد می کنید؟

بازم سر دیوونگی هام داد و فریاد می کنید؟

حتمآ خوبید وگر نه به خیال من سر می زدید

یه سر به این خرابهء بی در پیکر می زدید

به سنت قدیمیا واسه شما زدم به چوب

الهی که همین جوری باشید همیشه خوب خوب

من چی بگم واسه شما فرقی نداره خبرم

همون جور عاشق شمام همون جوریدر به درم

 به اب اتیش می زنم تا شبا خوابم ببره

اما نمیشه فکرتون از این چیزا قوی تره

این افتخار واسه من بیدار باشم واسه شما

فقط یه مشکلی که هست شما کجا و من کجا

عکستون با اجازه دادم یه نقاش بکشه

اون که ازش برنمیاد ااما نه ای کاش بکشه

اگه کشید قاب می کنم میذارمش بالا سرم

عکس شما رو می ذارم لای گلای دفترم

راستش می ترسم عکستون بیرون بمونه سوز بیاد

نقاشی اما بهتره سرما نمی خوره زیاد

حتمآ الان می خندید و می گید عجب دیوونه ای

هر جوری که شما بخواید بدون هیچ بهونه ای

عاقل بودم فایده نداشت گفتم شاید دیوونه شم

شاید واسه یه بار شده قبول کنید بیاید پیشم

جسارته شما که نه خیالتونم کافیه!

این علامت تعجبه پاک نمی شد اضافیه

پریشبا سوز می اومد پنجره رو بسته بودم

از دست هرچی ادمم تو دنیا هست خسته بودم

درد دلم شروع شد عکستون اومد روبه روم

داشتید بهم گوش می دادید این یعنی اوج ارزوم

عجب شبی ابری زد و یه کم گذشت بارون گرفت

ابر چشام این فرصتو دید و دوباره جون گرفت

من بودم عکس شما یه عالمه رویای خیس

انگار یکی بهم می گفت هر چی می بینی بنویس

دستای من نمی تونست حتی مداد نگه داره

فقط یادم میاد نوشت شما رو خیلی دوست داره

این جور نگاهم نکنید مگه شما دل ندارید

خودتونو واسه یه بار شده جای من بذارید

شما نمی ذارید اگه بذاریدم نمی تونید

عاشقی که این جوری نیست یه طعمیه نمی دونید

یه وقتی تو هین نباشه اینو نگفته من ردم

اصلا به قول خودتون یه جوری ام اصلا بدم

حق با شما ست خوب بگذریم سرده هوا زمستونه

کاش کسی باشه روتونو شبا تا صبح بپوشونه

مراقب چشمای ناز و روی ماهتون باشید

ببخشیدا مراقب طرز نگاهتون باشید

اگه میشه دیگه شبا نرید کنار پنچره

لطفا بذارید واسه بعد تا که زمستون بگذره

توقع جوابی نیست هر جور باشید که راحتید

فکر شو اصلا نکنید که این روزا تو غربتید

من قول دادم اگه بیاید شما رو اذیت نکنم

حتی دیگه تو نامه هام با شما صحبت نکنم

اما حالا دور بودید باید یه نامه می دادم

قبول نباید اینقدر اون ادامه می دادم

فدای اون لحظه ای که نامه رو بازش بکنید

خوش به حالش اونو دارید ناخواسته نازش می کنید

زمستون یه سال سرد شبی که غم داره هوا

هیچکی نمی دونه چقد می خوامتون به جز خدا

 

 

تو مث اونا نباش"

تو مث اونا نباش اونا مارو دوست ندارن

تو اطلقشون گل مصنوعی بیشتر می ذارن

تو مث اونا نباش چون زیر بارون نمی رن

مث لیلی نمی شن تو خواب مجنون نمی رن

تو مث اونا نباش اونا واسم بد بودن

اونا مث نقش معبدا واسم مقدس نبودن

تو مث اونا نباش اونا وفادار نبودن

محض خاطر کسی هیچ شبی بیدار نبودن

تو مث اونا نباش اونا فقط یه خاطرن

از اونا که موندن اما خیلی دوس دارم برن

تو مث اونا نباش اونا شقایق نمی شن

اونا نقش عاشقو دارن و عاشق نمی شن

تو مث اونا نباش اونا بهم راس نمی گن

 به دل دیوونه هر چی که دلش خواس  نمی گن

تو مث اونا نباش اونا شکستن بلدن

به حساب خودخواهیم نذار ولی اونا بدن

تو مث اونا نباش اونا که اینجور نبودن

اونا انقد از من و ارزوهام دور نبودن

تو مث اونا نباش اونا ازم جدا شدن

بی دلیل شکستن و رفتن و بی وفا شدن

تو مث اونا نباش مث همین حالات بمون

خیلی اروم زلال با وفا و مهربون

بذار رویاهام تو رو همیشه تزیین بکنن

از روی نت تو خوبیارو تمرین بکنن

تو مث اونا نباش اونا مث تنگ بودن

مث جدولایی که حل نمی شن گنگ بودن

تو مث اونا نباش اونا فقط لحظه بودن

مث اون چراغی که یه وقتایی سبزه بودن

تو مث اونا نباش اونا یه وقت گم می شدن

توی ذهن من یه وقتایی توهم شدن

تو مث اونا نباش اونا فقط رد می شدن

واسه دوست داشتن ادمم مردد می شدن

تو مث اونا نباش اونا پرن فراونن

 سر حرف خودشونم نمی تونن بمونن

تو مث اونا نباش چون اونا شفاف نبودن

مث اب که عکسس ماه بیفته توش صاف نبودن

تو مث اونا نباش اونا تو این شهر بودن

اما با دنیایی ارزوی من قهر بودن

تو مث اونا نباش اونا یه جور رنج بودن

مث مهره های مات شطرنج بودن

تو مث اونا نباش تا این چشات باز نشه خیس

بگو مثل اونا نیستی هم بگو هم بنویس

 

دلم می خواد

دلم می خواد که پیشتون یه روزی زانو بزنم

شما تو قایق بشینید من ولی پارو بزنم

دلم می خواد یه روزی که رد می شد از تو کوچمون

فقط بذارید بیام و کوچه رو جارو بزنم

دلم می خواد خودم بیام اسفندو کندر بیارم

دور ضزیح چشماتون گلای شب بو بزنم

دلم می خواد ناز کنید و طبق طبق من بخرم

ساز دل دیوونمو با تارای مو بزنم

گیسوی نازتون مث شبای یلدا می مونه

کاش بذارید فقط یه دور تو شب گیسو بزنم

نمی ذارید دست کسی به گونه هاتون بخوره

تو این میون دس به اونا کاش من ترسو بزنم

اسمتونو دادم یکی با خط خوش تو شهر نوشت

خودم می خوام برم اونو رو خط بازو بزنم

می خوام یه صندوق بسازم برای عکسای شما

یه قلب غرق خون روان با چوب گردو بزنم

شما که خورشیدید و ما از چشاتون نور می گیریم

یه بار بهم نگاه کنید تا عمری سو سو بزنم

یه ایه قرانو دادم قاب کنن و بیارمش

پیش چشاتون واسه ء دوری جادو بزنم

ببخشید اما چشماتون یه رنگیه مثل عسل

من دیوونه می خوام امشب دیگه به کندو بزنم

خب اگه امری ندارید دیگه مزاحم نمی شم

فقط می خواستم یه سری به چشم اهو بزنم

 

"به تو که موندگاری"

توی قفس نشستن بازم دو تا قناری

یاد تو افتادم و اون عکس یادگاری

یادت می یاد می گفتی برای من می میری

خدا رو شکر زنده ای اما دوستم نداری

قناریا می خونن واسه دل من وتو

تو لحنشون چه پیداست قصه ی بیقراری

تو قفسن ولیکن یه کم بازم می ترسن

یه وقتی از راه بیاد پرنده ی شکاری

شکاری مثل خودت که اومدی سراغم

منو نشونه رفتی با تیرکمون زاری

گفتی یه عصر پاییز که برگا سرخ و زردن

می ریم کنار دریا می ریم قایق سواری

حالا چقد گذشته از اون روزهای رنگی

سختته دیگه انگار اسم منم بیاری

قرار اخر ما یه روز پاییزی بود

مونده هنوز روی پنچ این ساعت دیواری

دلم می خواد بدونم کی تو رو جادو کرده

عاشق بودی و حالا ازم شدی فراری

هیزم ارزوها دیشب دیگه تموم شد

خودم با دستام اونو ریختم توی بخاری

گفتی که هر چی دادی پس می فرستم برات

به من نده عزیزم بریز تو اب جاری

راستی یادت هست داره دوم اذر میشه

اون روز اشنایی چه روز ناگواری

بعد خدافظیمون یه سر میرم تا دریا

اون طرفا پیامی نامه ای چیزی کاری؟

هر جا که غصه باشه من نشونیم همون جاست

دلت بگیره راحت با من قرار می ذاری

برای اخرین بار قبل از خدا نگهدار

برات دعا می کنم خوش باشی و بهاری

اگر دلت رو تقدیر خدا نکرده شکست

بدون همیشه منو تا ته دنیا داری

مواظب خودت باش دیگه سفارشی نیست

از منی که شکستم به تو که موندگاری

 

 

اخرین پناه"

تو چشات باید شنا کرد مث دریا

تو رو خوب باید شناختت مث زیبا

شعر تو باید طلا کرد مث پاییز

شبتو باید دراز کرد مث یلدا

تو نگات میشه سفر کرد مث مجنون

دلو میشه دربه در کرد مث لیلا

عشق تو رن همون بوته ی یاسه

که همش قد می کشه زود میره بالا

تو مقدس و زلالی مث سوگند

روشن و غرق امیدی مث فردا

تو سفیدی مث برفای زمستون

تو وسیعی مث جنگل مث صحرا

پر التماسمو تو نمی دونی

پری از ولی اگر نمی شه اما

قبله ی اول و اخرم چشات

چه کنارم باشی و چه اون ور دنیا

مث سمفونی مث نت پر رازی

مث برف اول ژانویه زیبا

رفتنت یه طعمیه شبیه مردن

موندنت یه رنگیه شبیه رویا

تو رو به خدا قسم دیگه سفر نه

لااقل اگه می ری نرو تو تنها

 

"دلت امد"

تو مثل چشم دریا عاشقی و پاک و بارانی

و من یک تکه از دریا ولی نمناک و طوفانی

به یاد چشم های تو فال می زنم امشب

ببینم می روی اخر از اینجا یا که می مانی

تو را جان همانی که جدایت کرد از چشمم

همین امشب بیا در کلبه ی سردم به مهمانی

عجب روز قشنگی بود روز اشناییمان

چه شد حالا از ان انتخاب خود پشیمانی

همه بردند از خاطر مرا من ماندم و چشمت

تو هم رفتی و یادت رفت نام من به اسانی

چه زود از یاد بردی ان قرار روز اول را

همان که قول داده بودی این پریشان را نرنجانی

اگر چه رفته ای و بار دیگر بر نمی گردی

ولی دیوانه ات هستم خودت هم خوب می دانی

تمام شمعدانی ها برایت اشک می ریزند

دلت امد دل گل های باغم را بلرزانی

و عادت درد سنگینیست وقتی اوج می گیرد

به من عادت نکردی طعم حرفم را نمی دانی

تماشا می کنم این قصه را زیبای من اما

خدا را خوش نمی امد که این دل را بسوزانی


"تقدیم به تمام ثانیه های عاشق بودنم تمام ثانیه های عاشق بودنت و تمام ثانیه های در کنار هم بودن مان"

"میشه یا نمیشه"

درست من موافقم زندگی زیبا نمیشه

تو فال بد اقبالیا هیچکی مث ما نمیشه

اشکای ما هر چقدم با هم دیگه گریه کنیم

اندازه ی یه گوشه ی کوچیک دریا نمیشه

هر چی من وتو بشینیم شب تا سحر دعا کنیم

فرقی نمی کنه بازم معجزه پیدا نمیشه

ادم اگه عاشق باشه یکی همیشه باهاشه

من عاشقم تو عاشقی عاشق که تنها نمی شه

یه وقتا با خودم می گم که تنها دخوشیم توئی

دلخوشی که خوش نباشه ادم چشاش وا نمی شه

خیلیا به هر کی بخوان بی دردسر زود می رسن

من و تو خواستیم برسیم میگن که حالا نمی شه

یه چیزی رو خیلی دارم اما به هیچکس نمیدم

عشق توا...........انقده دارم که تو دلم جا نمی شه

همه می گن که من و تو طاقتمون خیلی کمه

می گن که فردا روشنه پس چرا فردا نمی شه

یلدای هر سال که می شه می ریم سراغ فال عشق

دردای ما با حافظم دیگه مداوا نمی شه

هیچکی به چشمم نمیاد چه کم بیاد و چه زیاد

قد تو هیچ کسی واسم عزیز تو دنیا نمی شه

می گن مدارا بکنیم با بازی های سرنوشت

ادم عاشق که دیگه اهل مدارا نمی شه

من مث اسفند می مونم بگردونم دور سرت

نگو بذارش واسه بعد نگو نه بابا نمی شه

ماهو تو چشمای تو از بس زلال میشه دید

چشمای هیچکی مث تو این جوری گیرا نمی شه

سوال کنم جواب میدی؟فقط یه جمله بنویس

بگو که می رسیم بهم ؟اخر میشه یا نمیشه

قصه ی قرار اخر"

یادته تو اوج پاییز اخرین لحظه ی دیدار

خب مواظب خودت باش دو سه بار دوباره تکرار

یادته به ماجرامون چقدر نگا می کردیم

تا یکی دلش بیاد و بگه خوب خدا نگه دار

تو خداحافظی کردی دل من یکم تکون خورد

بعدش اسمتو نوشتم روی ساقه ی سپیدار

بارون و گریه که بارید از تو ابر غصه هامون

هر دو مون سر گذاشتیم روی اجرهای دیوار

یه بار دیگه می پرسم راسی راسی باید جدا شیم؟

یادته اشک تو افتاد روی سیم گرم گیتار؟

منم انگار مث اشکت از چشات افتاده بودم

یه جوری دلت می لرزید پس دیگه نکردم اصرار

خیلی اونجا مونده بودیم همه مارو دیده بودند

بدجوری نگاه می کردن مردم کوچه و بازار

نگاتو گرفتی از من گفتی خوب کاری نداری

من شکستم ولی گفتم برو بامید دیدار

دو سه تا فردا گذشت ومن دیگه تو رو ندیدم

شنیدم ولی رسیدی به یکی شبیه دلدار

دل من دوباره لرزید مث اون لحظه ی اخر

خاطرت هرچی که گفتی شد روی رویایی من اوار

حالا من موندم از خدامون چی بخوام خوشیت یا غصت

همه گفت عکس اونو دیگه از رو طاقچه بردار

اما من می گم خدایا من که کلی غصه دارم

غمای اونو بگیرو باز به این دیوونه بسپار

نازنین"

دریا طوفانی شده هوا خراب نازنین

نامه های چشم به راه بی جواب نازنین

تشنمه نه فکر کنی با دریا برطرف میشه

دریا هست و تو نیستی قحطی ابه نازنین

ایندفه من رفتم و تو موندی فرقی نداره

موندن و دفتن شاید هر د و عذابه نازنین

دیدمت یکی دو بار تا اومدم صدات کنم

فهمیدم تو نیستی و همش سرابه نازنین

پریشب خوابتو دیدم چه شب قشنگی بود

لذت سفر فقط همین یه خواب نازنین

ادما میان سفر یه قدری اروم بگیرن

سفرم به عشق تو پر از شتابه نازنین

دیگه عکساتو گذاشتم توی قلبم اخه من

فهمیدم دل امد خودش یه قاب نازنین

جز تو خط زدم رو اسم ادما چون زندگی

شبیه دفترای حضور غیاب نازنین

خواستم امروز دوباره برای تو غزل بگم

دیدم اما چشم تو یه شعر ناب نازنین

هیچ بهانه ی نبود واسه دوباره دیدنت

اخرین بهانه دادن کتاب نازنین

عمر دیداری ما همیشه زود تموم می شد

عمر شادیا مث عمر حباب نازنین

نمی پرسی حالمو فرقی نداره واسه تو

محض اطلاع بگم دلم کبابه نازنین

بهتره تموم کنم قصه ی تو با خودمو

چون مث تو غرق پیچ و تابه نازنین


ارزوی من اینست

"تقدیم به اونی که معنی عشق رو کنار اون فهمیدم

تقدیم به اونی که تا همیشه عاشق شم و تا همیشه تنهام

با خیالش تقدیم به تو سینای عزیزم"

ارزوی من این است در سپیده ای شفاف

در دلت شوم مهمان یک سپیده بی انصاف

ارزوی من اینست توی عصز طوفانی

قانعم کنی جوری که همیشه می مانی

ارزوی من اینست که تو مال من باشی

غیر ممکن ممکن تو محال من باشی

ارزوی من اینست با دو بال جادویی

روی چشم تو باشم مثل نور لیموئی

ارزوی من اینست بین این همه انسان

نیت تو من باشم توی فال با فنجان

ارزوی من این است که دو روز طولانی

در کنار تو باشم فارغ از پشیمانی

ارزوی من اینست که تو مثل یک سایه

سر پناه من باشی لحظه ی تر گریه

ارزوی من اینست یا شوی فراموشم

یا که مثل غم هر شب گیرمت در اغوشم

ارزوی من اینست عشق تو کمم باشد

اسم تو فقط زخمی روی مرهمم باشد

ارزوی من اینست نرم و عاشق و ساده

همسفر شوی با من در سکوت یک جاده

ارزوی من این است که تو ساز من باشی

من نیاز تو باشم تو نیاز من باشی

ارزوی من اینست هستی تو من باشم

لحظه های هوشیاری مستی تو من باشم

ارزوی من اینست تو غزال من باشی

تک ستاره ی روشن در خیال من باشی

ارزوی م اینست در شبی پر از رویا

پیش ماه و تو باشم تا سحر لب دریا

ارزوی من اینست در تولدی دوم

مثل مه شوم در تو با همه وجودم گم

ارزوی من اینست از سفر نگویی تو

تو هم ارزویی کن اوج ارزویی تو

ارزوی من اینست ارزو کنی من را

معنی اش کنی با عشق شعر سبز ماندن را

ارزوی من اینست مثل سیم یک گیتار

زیر دست تو باشم لحظه ی خوش دیدار

ارزوی من اینست مثل لیلی و مجنون

پیروی کنیم از عشق این جنون بی قانون

ارزوی من اینست در پگاهی از اسفند

راهی سفر گردیم طبق رسم یک پیوند

ارزوی من اینست در شبی که تاریک است

تو بگویی از وصلی که لطیف و نزدیک است

ارزوی من اینست زیر سقف این دنیا

من برای تو باشم تو برای من تنها

این دیوونه

این دیوونه دور چشات اخر یه سیاره می شه

چشمک که میزنی چشات مث یه فواره میشه

اون گلوبند نقره ای که بستی دور گردنم

از بس نیومدی پیشم دیگه داره پاره میشه

به با تو بودنم قسم اگه بیای کنار من

چشام واسه عروسک نگات یه گهواره میشه

دلم تصور نمی کرد وقتی که اول تو رو دید

همین روزا باچشمای ناز تو بچاره میشه

به یاد مجنون افتادم اونم تصور نمی کرد

یه روز به خاطر کسی تو صحرا اواره میشه

می گی تحمل می کنیم اخه چقد اخه تا کی؟

واسه یه دیوونه مگه تحملم چاره میشه؟

فاصله بین من وتو دیگه یه کم زیاد شده

قصه ی ما داره دیگه مث قصه ی دیوارها میشه

خلاصه بی وفا نشو چون اخرش خوشبختیا

قسمت هر کس که به گفته هاش وفادار میشه

خب دیگه خستت نکنم جون تو و خاطرمون

دلم داره باز مث اون روزی کع دیداره میشه


به خاطر اون

"برای تو"

همه بغضشون گرفته چرا بارون نمیاد؟

لیلی مرد از غم دوری چرا مجنون نمیاد؟

روی ماهش کجا پنهون شده اون رفته کجا؟

چرا از اون ور ابرا دیگه بیرون نمیاد؟

نیتت رو واسه فال قهوه کردم ولی حیف

عکس چشمای قشنگت توی فنجون نمیاد

منو کشتی ا اون خنجر دوریت عجبه

چرا از این دل دیوونه یه کم خون نمیاد؟

مگه تو بی خبری مومو پریشون می کنم؟

دل تو حتی واسه موی پریشون نمیاد؟

دل تو از بس سفیده و لطیف مث برف

از خجالت تو برفی تو زمستون نمیاد

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود تو اومدی

درلرو بستم از اون روز دیگه مهمون نمیاد

صدای بارون قشنگه به شیشه که می خوره

اما به غم نجیب روی ناودون نمیاد

دو سه بار واست نوشتم مث اینه می مونی

تو یه بار جواب ندادی چرا شمدون نمیاد

عمریه اسیرتم اسیر اون چشای ناز

یه ملاقتی واسم یه بار به زندون نمیاد

نمی گه کسی واسه مرمتش فکری کنیم

هیچ کسی سراغ این کلبه ی ویرون نمیاد

زندگی بازی شطرنجه و من منتظرم

طرف مقابلم ولی به میدون نمیاد

گاهی وقتا انقدر اب و هوام ابری میشه

که قد اشکای من از رود کارون نمیاد

گاهی با خودم میگم شاید می خواد ذوق بکنم

اما معلومه نخواد بیاد که پنهون نمیاد

اونی که برای دیدنش ستاره می شمری

ال نازه پس با یک خواهش اسون نمیاد

توی نامه اخری کلی دلیل اورده بود

مثلا چون تشنه اند یاسای گلدون نمیاد

لاقل کاش راستشو برای من نوشته بود

کاش واسم نوشته بود به خاطر اون نمیاد


تو گم شدی دوباره

"تقدیم به تو"

قسم دادم خدارو به ماه و به ستاره

به چشمای که هرشب اسیر انتظار

به اون بنفشه های که مخصوص بهاره

به اون مهی که تنهاست مال شبای تاره

یه شب خدا به من گفت تو رو واسم میاره

تو رو اورد کردی به چشم من اشاره

چه کم بود عمر این فصل منو تو نظاره

دنیا کوچیک بود اما تو گمشدی دوباره


جای عشقت خالی

 دل خوش سیری نیست //حرف درگیری نیست//اون که مجنون تو بود//دیگه زنجیری نیست//هم مومام هم چشمام//پای تو برفی شد//اما تو عالم تو//صحبت از پیری نیست//هر چی گفتی خوندم //پای حرفات موندم//توی چشمات اما//عکس تاثیری نیستی//مثل اول نیستی //قابل حل نیستی//علتو می پرسم//میگی تغییری نیست//یادته اون کوچه//که ازش می گذشتیم//اون در شیری رنگ//نه دیگه شیری نیست//خیلی وقته چشمات//دنیاشون کم رنگه//جای عشقت خالی //دیگه تصویری نیست//نه بهونس قسمت//تو خودت توش موندی//این گناه بخت و//جرم تقدیری نیست//منم اونجور نیستم//انقدر دیوونه//جلوی اسم منم //دیگه تاخیری نیست//دل من شمدون بود//چشمای تو اینه//شمدونم دل داره//جنس تعمیری نیست//من تو رو می خواستم//با به ذوق نقره//صحبتم از اسب و//زین شمشیری نیست//هرچی بود من کردم//خودمم می سوزم//تو برو من گفتم//از تو تقصیری نیست//اخرین پیغامو //واسه من اوردن//اون اونی که واسش//کلی می میری نیست


خلوتی با اسمان

"تقدیم به تنهایی ام"

چته اسمون دو باره//کم اوردی باز ستاره؟//اشک نریز اخماتو وا کن//به خدا فایده نداره//می گن اشک اگه بریزی //سبکت می کنه اما//اونی که گذاشته رفته// کی ما رو به یاد میاره//انقدر بارون می ریزی//به تو شک می کنه مهتاب//که دیشب بوده تابستون//ولیکن امشب بهاره//دلتو بزن به دریا//تا بشی تنهای تنها//یا شاید خدا بخواد//بکنه بهت اشاره//اگه اون یکم دوست داشت //بی خداحافظ نمی رفت//دعا کن خدا تلافی//سر قلبش درنیاره//اگه بی وفا نبود که//واسه تو عزیز نمی شد//اونی که بشکنه اما//بمونه اون موقع یاره//اسمون دیگه تموم کن//گریه رو فقط دعا کن//که خدای اسمونا //هیچ روزی تنهاش نذاره

 

یه چیزی بشکنه فقط اونم طلسم ما باشه

دیدی اخرش نموندی

منو تا جنون کشوندی

دلی که دادم به دستت

اخرش زدی شکوندی

اخراش خوب شده بودی

تیتر نامه هامو خوندی

اما چون خوندی و رفتی

دلمو بیشتر سوزندی


فقط تو رویا

"تقدیم به اونی که عاشق شم"

چقد دلم می خواست یه شب منو تو تنها می شدیم

انقد کوچیک بود دنیا که فقط ما دو تا توش جا می شدیم

مجنون یه شب جراتشو می داد امانت دس تو

اونوقت ما تا اخر عمر راهی صحرا می شدیم

اگر ما اون جوری بودیم نیاز به قایقی نبود

اروم سوار موجای بلند دریا می شدیم

همه می گن که اسمون خم شده زیر بار عشق

اون چیزی نیس ما واسه هم خم می شدیم تا می شدیم

اگه یکی دلش نخواس پاییز تموم شه و بره

تا ته دنیا واسه اون شب یلدا می شدیم

چقده دلم می خواس همه حسرتمونو بخورن

مثال عاشقا واسه تموم دنیا می شدیم

چقده دلم می خواس دیگه من وتو در میون نبود

همدیگه رو می بوسیدیم تا ابد ما می شدیم

تقویمای ما اگه امروز خیلی دوس نداشت

چشمامونو می بستیم و فردا سحر پا می شدیم

چقده دلم می خواس دلت پیش یکی دیگه نبود

حتی اگه یه مدتی تنها تنها می شدیم

باشه برو نداشتن حوصله رو بهونه کن

ما همونائیم که پیش ادما رسوا می شدیم؟

تجربه ی اومدنت یه درده مثل رفتنت

کاش واسه هم معجزه ی روز نبادا می شدیم

بذار که این اخر سری یه دونه ارزو کنم

کاشکه ما ها عاشق هم فقط تو رویا می شدیم


کجا بودی؟

 

اون روزا که بی تو پرپرر می زدم کجا بودی؟

هر چی خونه تو کوچس در می زدم کجا بودی؟

اون روزا که به هوای دیدن چشمای تو

من به هر خیابونی سر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که از غم عاشقی و دیوونگیت

به دل دیوونه خنجر می زدم کجا بودی؟

اون کسی که واسه تو ساز می زنه خونش کجاس؟

لاقل از اون که بهتر می زدم کجا بودی؟

اون روزایی که بخاطر پسندیدن تو

به دسام گل معطر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که اسمتو نوشته بودم رو دیوار

نقش تو رو سنگ مرمر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که عکس های ناز تو با کلی ذوق

روی برگا توی دفتر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که هر کسی می اومد ومنو می خواس

نه به جای حرف اخر می زدم کجا بودی؟

گفتی من واست بهونه میارم نق می زنم

به خدا از اون که کمتر می زدم کجا بودی؟

ببینم اون روزا که نامه هاتو با قاصدک

روی بالای کبوتر می زدم کجا بودی؟

وقتی که رو سرنوشت خط خطیم با کلی بغض

سه تا بعله ی مکرر می زدم کجا بودی؟


ما بهم نمی رسیم

توی لحظه های زردم تو غم دلواپسیم

حتی وقتی که تو گفتی هر دوی ما بی کسیم

چه کنارم بودی و چه رفته بودی راه دور

تو تموم بی قراریا توی هم نفسیم

حتی وقتی به زبون اومدی و گفتی ببین

ما دوتا تا اخرش برای هم دیگه بسیم

یه چیزی بهم می گفت تو مث معبد می مونی

ما یه جور برای هم دیگه فقط مقدسیم

اومدم یه شب کنار پنچره با کلی بغض

هم سپردم به ستاره هم سپردم به نسیم

که برید یه جوری به مردم این دنیا بگید

ما دوتا دیوونه ایم اما بهم نمی رسیم


من هنوزم که هنوزه

"تقدیم به تو"

من هنوزم که هنوزه شمارو خدم می دونم

من هنوزم اول حرفام ذکری از شما می خونم

من هنوز خیالتونو از روی طاقچه بر نداشتم

همه جا اسم شما هست بی وضو که دست نذاشتم

من هنوز خود بهارم گرچه شاخه هام شکسته

ولی خب پرنده عشق رو شکسته هاش نشسته

من هنوز مث قدیما دو تا چشمو می پرستم

بذارید ساده بگم که عاشق ناتون هستم

ای پرنده ی مهاجر به غم ناز نگاتون

قسمی میدم عزیزم شما و من و خداتون

که همیشه بندتون زیر سایه تون بدونید

نه یه روز یه سال یه عالم ارزومو نسوزونید

شمای که قصه هاتون توی طاقای خیاله

نگید این قصه رو بس کن به خدا قسم محاله

به گلابدون قدیمی که خودش بوته ی یاسه

همه حرفام چه خیاله چه غریب چه التماسه

دوست دارم منو بدونید ساده مث اطلسی ها

روح خاکی مو نذارید تشنه ی دلواپسی ها

ای پرنده مهاجر که تو ذهنتون یه بیشس

وقتی تو موج نگاتون یه تبر فکر یه ریشس

توی بیشه نیستم اما ساقه ای منتظر مرگ

شاخه ای دارم که اشکاش همه باریدن مث برگ

بزنید تبر عزیزه وقتی تو دستای نوره

دل گریه هم گرفته اخ که خوشبختی چه دوره

دیگه  اشکا جون ندارن که بخوان جاری بمونن

گونه ها رو محرم لحظه های سفر بدونن

پس جور باید دعا کرد با کدوم دل ادعا کرد

عیده اما چی دارم که بشه قربون شما کرد


یعنی میشه

"تقدیم به خاطرات عاشقانه"

یعنی میشه که ما دوتا یه روزی بهم برسیم؟

مهم فقط رسیدن حتی اگه کم برسیم

یعنی میشه خوشی بیاد دور ما توری بکشه؟

به ارزوهاش برسه هر کی که دوری بکشه؟

یعنی میشه شب بشینم دست روی موهات بکشم؟

کاشکی بدونم چقدر باید مکافات بکشم

یعنی می شه به جای اشک روی چشام سرمه باشه؟

تا کی باید درد دلا فقط توی نا مه باشه؟

یعنی میشه که شونه هات فقط پناه من باشه؟

چرا تا حالا نشده شاید گناه من باشه

یعنی میشه دستای تو خاک نگامو پاک کنه؟

بیای با اسبی که به جاش یه دنیا گرد و خاک کنه؟

یعنی میشه یه شب بگن بیا بشین ماه اومده؟

برای دیدنش ولی خاطرخواه اومده

یعنی میشه که تو نری؟؟؟بگی نگید ماه اومده

انگار نه انگارکه واست کلی خاطر خواه اومده؟

یعنی میشه به من بگی از این به بعد بال توام؟

چرا برم پیش اونا حالا که من مال توام

یعنی میشه غرور تو اب بشه بریزه مث برف؟

این همه بستگی داره فقط به گفتن یه حرف

خیلی بده امد دلو هیچ روزی به هیچکس نده

وقتی که داد دعا کنه که اون یه روزی پس نده

یعنی میشه پر کنیم از خاطره ها حافظه رو؟

با همدیگه ابش بدیم اون شنعدونی قرمز رو

یعنی میشه که دستامون با هم مث یه رشته شه؟

هر کی برای اون یکی درست مث فرشته شه

یعنی میشه که پیش هم برای هم تب بکنیم

از غم زرد اون تب روزامون شب بکنیم

یعنی میشه با هم واسه خوشبختی زحمت بکشیم؟

یه خواب راحت بکنیم یه اه راحت بکشیم

یعنی میشه بازم بگی دیوونتم من دیوونت؟

دوباره عاشقم بشه اون دل مث رود خونه ات

یعنی میشه همین بشه نه کمتر از این نه زیاد؟

وقتی میگم یادت بیاد تو همشو یادت بیاد

یعنی میشه با هم باشیم منو خدامون و خودت؟

درست مث تولدم درست مث تولدت

یعنی میشه عاشقی لطفش مث نوبرش باشه؟

نه اینکه مث همه چی خوباش فقط سرش باشه

یعنی میشه که جای من فقط روی چشات باشه؟

تکیه کلام تو بازم من می میرم برات باشه؟

یعنی میشه عاشقی رو رنگش کنیم با سادگی؟

بدون درد و دردسر بریم سراغ زندگی

یعنی میشه فقط یه بار خدا به ما نگا کنه؟

می گی نمیشه ولی من همش میگم خدا کنه

یعنی میشه تو دفترش یه لحظه اسم ما باشه؟

دیدی اخرش نموندی

منو تا جنون کشوندی

دلی که دادم به دستت

اخرش زدی شکوندی

اخراش خوب شده بودی

تیتر نامه هامو خوندی

اما چون خوندی و رفتی

دلمو بیشتر سوزندی


فقط تو رویا

"تقدیم به اونی که عاشق شم"

چقد دلم می خواست یه شب منو تو تنها می شدیم

انقد کوچیک بود دنیا که فقط ما دو تا توش جا می شدیم

مجنون یه شب جراتشو می داد امانت دس تو

اونوقت ما تا اخر عمر راهی صحرا می شدیم

اگر ما اون جوری بودیم نیاز به قایقی نبود

اروم سوار موجای بلند دریا می شدیم

همه می گن که اسمون خم شده زیر بار عشق

اون چیزی نیس ما واسه هم خم می شدیم تا می شدیم

اگه یکی دلش نخواس پاییز تموم شه و بره

تا ته دنیا واسه اون شب یلدا می شدیم

چقده دلم می خواس همه حسرتمونو بخورن

مثال عاشقا واسه تموم دنیا می شدیم

چقده دلم می خواس دیگه من وتو در میون نبود

همدیگه رو می بوسیدیم تا ابد ما می شدیم

تقویمای ما اگه امروز خیلی دوس نداشت

چشمامونو می بستیم و فردا سحر پا می شدیم

چقده دلم می خواس دلت پیش یکی دیگه نبود

حتی اگه یه مدتی تنها تنها می شدیم

باشه برو نداشتن حوصله رو بهونه کن

ما همونائیم که پیش ادما رسوا می شدیم؟

تجربه ی اومدنت یه درده مثل رفتنت

کاش واسه هم معجزه ی روز نبادا می شدیم

بذار که این اخر سری یه دونه ارزو کنم

کاشکه ما ها عاشق هم فقط تو رویا می شدیم


کجا بودی؟

 

اون روزا که بی تو پرپرر می زدم کجا بودی؟

هر چی خونه تو کوچس در می زدم کجا بودی؟

اون روزا که به هوای دیدن چشمای تو

من به هر خیابونی سر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که از غم عاشقی و دیوونگیت

به دل دیوونه خنجر می زدم کجا بودی؟

اون کسی که واسه تو ساز می زنه خونش کجاس؟

لاقل از اون که بهتر می زدم کجا بودی؟

اون روزایی که بخاطر پسندیدن تو

به دسام گل معطر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که اسمتو نوشته بودم رو دیوار

نقش تو رو سنگ مرمر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که عکس های ناز تو با کلی ذوق

روی برگا توی دفتر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که هر کسی می اومد ومنو می خواس

نه به جای حرف اخر می زدم کجا بودی؟

گفتی من واست بهونه میارم نق می زنم

به خدا از اون که کمتر می زدم کجا بودی؟

ببینم اون روزا که نامه هاتو با قاصدک

روی بالای کبوتر می زدم کجا بودی؟

وقتی که رو سرنوشت خط خطیم با کلی بغض

سه تا بعله ی مکرر می زدم کجا بودی؟


ما بهم نمی رسیم

توی لحظه های زردم تو غم دلواپسیم

حتی وقتی که تو گفتی هر دوی ما بی کسیم

چه کنارم بودی و چه رفته بودی راه دور

تو تموم بی قراریا توی هم نفسیم

حتی وقتی به زبون اومدی و گفتی ببین

ما دوتا تا اخرش برای هم دیگه بسیم

یه چیزی بهم می گفت تو مث معبد می مونی

ما یه جور برای هم دیگه فقط مقدسیم

اومدم یه شب کنار پنچره با کلی بغض

هم سپردم به ستاره هم سپردم به نسیم

که برید یه جوری به مردم این دنیا بگید

ما دوتا دیوونه ایم اما بهم نمی رسیم


من هنوزم که هنوزه

"تقدیم به تو"

من هنوزم که هنوزه شمارو خدم می دونم

من هنوزم اول حرفام ذکری از شما می خونم

من هنوز خیالتونو از روی طاقچه بر نداشتم

همه جا اسم شما هست بی وضو که دست نذاشتم

من هنوز خود بهارم گرچه شاخه هام شکسته

ولی خب پرنده عشق رو شکسته هاش نشسته

من هنوز مث قدیما دو تا چشمو می پرستم

بذارید ساده بگم که عاشق ناتون هستم

ای پرنده ی مهاجر به غم ناز نگاتون

قسمی میدم عزیزم شما و من و خداتون

که همیشه بندتون زیر سایه تون بدونید

نه یه روز یه سال یه عالم ارزومو نسوزونید

شمای که قصه هاتون توی طاقای خیاله

نگید این قصه رو بس کن به خدا قسم محاله

به گلابدون قدیمی که خودش بوته ی یاسه

همه حرفام چه خیاله چه غریب چه التماسه

دوست دارم منو بدونید ساده مث اطلسی ها

روح خاکی مو نذارید تشنه ی دلواپسی ها

ای پرنده مهاجر که تو ذهنتون یه بیشس

وقتی تو موج نگاتون یه تبر فکر یه ریشس

توی بیشه نیستم اما ساقه ای منتظر مرگ

شاخه ای دارم که اشکاش همه باریدن مث برگ

بزنید تبر عزیزه وقتی تو دستای نوره

دل گریه هم گرفته اخ که خوشبختی چه دوره

دیگه  اشکا جون ندارن که بخوان جاری بمونن

گونه ها رو محرم لحظه های سفر بدونن

پس جور باید دعا کرد با کدوم دل ادعا کرد

عیده اما چی دارم که بشه قربون شما کرد


یعنی میشه

"تقدیم به خاطرات عاشقانه"

یعنی میشه که ما دوتا یه روزی بهم برسیم؟

مهم فقط رسیدن حتی اگه کم برسیم

یعنی میشه خوشی بیاد دور ما توری بکشه؟

به ارزوهاش برسه هر کی که دوری بکشه؟

یعنی میشه شب بشینم دست روی موهات بکشم؟

کاشکی بدونم چقدر باید مکافات بکشم

یعنی می شه به جای اشک روی چشام سرمه باشه؟

تا کی باید درد دلا فقط توی نا مه باشه؟

یعنی میشه که شونه هات فقط پناه من باشه؟

چرا تا حالا نشده شاید گناه من باشه

یعنی میشه دستای تو خاک نگامو پاک کنه؟

بیای با اسبی که به جاش یه دنیا گرد و خاک کنه؟

یعنی میشه یه شب بگن بیا بشین ماه اومده؟

برای دیدنش ولی خاطرخواه اومده

یعنی میشه که تو نری؟؟؟بگی نگید ماه اومده

انگار نه انگارکه واست کلی خاطر خواه اومده؟

یعنی میشه به من بگی از این به بعد بال توام؟

چرا برم پیش اونا حالا که من مال توام

یعنی میشه غرور تو اب بشه بریزه مث برف؟

این همه بستگی داره فقط به گفتن یه حرف

خیلی بده امد دلو هیچ روزی به هیچکس نده

وقتی که داد دعا کنه که اون یه روزی پس نده

یعنی میشه پر کنیم از خاطره ها حافظه رو؟

با همدیگه ابش بدیم اون شنعدونی قرمز رو

یعنی میشه که دستامون با هم مث یه رشته شه؟

هر کی برای اون یکی درست مث فرشته شه

یعنی میشه که پیش هم برای هم تب بکنیم

از غم زرد اون تب روزامون شب بکنیم

یعنی میشه با هم واسه خوشبختی زحمت بکشیم؟

یه خواب راحت بکنیم یه اه راحت بکشیم

یعنی میشه بازم بگی دیوونتم من دیوونت؟

دوباره عاشقم بشه اون دل مث رود خونه ات

یعنی میشه همین بشه نه کمتر از این نه زیاد؟

وقتی میگم یادت بیاد تو همشو یادت بیاد

یعنی میشه با هم باشیم منو خدامون و خودت؟

درست مث تولدم درست مث تولدت

یعنی میشه عاشقی لطفش مث نوبرش باشه؟

نه اینکه مث همه چی خوباش فقط سرش باشه

یعنی میشه که جای من فقط روی چشات باشه؟

تکیه کلام تو بازم من می میرم برات باشه؟

یعنی میشه عاشقی رو رنگش کنیم با سادگی؟

بدون درد و دردسر بریم سراغ زندگی

یعنی میشه فقط یه بار خدا به ما نگا کنه؟

می گی نمیشه ولی من همش میگم خدا کنه

یعنی میشه تو دفترش یه لحظه اسم ما باشه؟

یه چیزی بشکنه فقط اونم طلسم ما باشه

نامه ی یک متهم  

شاکی پرونده سلام ، درسته من متهمم
حتی برای متهم شدن پیش تو هم کمم
چه ذوقی کردم ، شنیدم گفتی شکایت می کنی
اما دلم گرفت که گفتی ، منو اذیت می کنی
من تو رو اذیت می کنیم ، منی که می میرم برات
منی که تندی می شکنم زیر تولد نگات
تو حکم من نوشته بود ، طبق مواد یک و بیست
تو روزگار من و تو این کارا عاقلانه نیست
معلومه عاقلانه نیست ، عاشق که عاقل نمی شه
ولی با این جواب من که حکمی باطل نمی شه
شاکی محترم ، گلم ، بگو که زندونیم کنن
بگو پیش پای چشات ، یک شبه قربونیم کنن
بگو به افتخار تو ، بیان منو دار بزنن
علت دیوونگیمو ، تو کوچه ها جار بزنن
بگو که از رو قصمون کلی لالایی بسازن
عکسای زیبا رو ولی اینجا و اونجا ، نندازن
آخه حسودی می کنم ، بفهمن این راز و همه
 فردا تقلب کنن از جنون این متهمه
 دوس ندارم زیبای من از هر کسی شاکی باشه
متهم اون نباید تو کره ی خاکی باشه
شاکی من ، قانون می گه : به هر کی رو کنه جنون
چون قانونو نمی شناسه ، دیگه نه تنبیه و نه اون
متهمت ، اما می خواس ، شامل این بندا نشه
به خاطر همین داره ، بارای عقلو می کشه
نشسته تنها ، این گوشه ، بدون حامی و وکیل
کلی خوشش اومده از عشق تو وجرم و دلیل
خوب می دونه اگه وکیل ببنده این پرونده رو
می چینه از لبای تو گلای سرخ خنده رو
درسته که عاشقتم ، اما مگه من دیوونم
خنده رو از تو بگیرم ، که بی چشات نمی تونم
خلاصه که شاکی ماه ، صاحب پرونده ی من
خاطره ی گذشته هام ، مالک اینده ی من
متهمت قصدی نداشت ، عاشقیشو به دل نگیر
فقط اونو قبول بکن ، به چشم مجرمی اسیر
اینجا وکیلی نمی یاد که بگه من جنون دارم
چون اگه آزادم کنن ، باز سرتو درد می یارم
شاکی نازنین من ، مزاحمت شدم ، ببخش
 مثل تمام لحظه ها ، بتاب و آروم بدرخش
متهمت قول می ده که دیگه به تو نامه نده
درسته دیوونس ولی موندن رو قول بده
فک نکنی نامه ی من شده مثل دفاعیه
شاکی گل ، نشون ندی این مدرک و به قاضیه
نشون بدی اونم می گه به خاطر درد جنون
متهمت گناه داره ، بگذر از اتهام اون
ولی تو این کار و نکن ، می خوام اسیری بکشم
تابلوی چشمای تو رو ناز و کویری بکشم
فدای چشمات که تو نور ، هطار و صد رنگ می شه
زرد پاییزی می پوشی ، چشات چه خوش رنگ می شه
راحت شدی از دست من با شعر و عشق و التماس
نمی گم اما ، نمی یام ، بیرون از این رخت و لباس
 به شکی مثل گلم ، از منی که متهمم
زیبا جون اشکال نداره ، امضا کنم که مریمم ؟
مریم دیوونه ی تو ، یازده آبان و یه روز
 جرم من افتخارمه ، به قاضیم می گم هنوز
یادت باشه لحظه ی صدور حکم ، تو محکمه
دلت نسوزه ، نگذری از تقصیر متهمه
شاکی هیچ کس نشو ، فقط اینو ازت می خوام
فدای شاکی گل و جرم جنون و اتهام
الهی دروازه ی بخت ، به روت همیشه وا بشه
دست به خاکستر بزنی ، الهی که طلا بشه
متهم هر چی ردیف ، ردیف پنج و دو و سه
نمی ذارم تو عاشقی ، کسی به گردم برسه  

 

هرگز!!!!!!!!!!

میدانی وقتی فکر میکنم تو را روزگاری عاشقانه دوست داشتم سرم گیج میرود

تو هیچ نداشتی من زیادی باورت داشتم و حال با این همه خاطرات احمقانه تو در تو

هم هستی که خطا از من بوده تو هیچ گاه بزرگ نمی شوی به خود دروغ بگو که

همیشه برایت عالمی بوده هرگز به خاطر این همه سیاهی در زندگیم تو را

نمی بخشم.......

 

وعده ما لب دریا

 

روی عکسا گرد و خاکه
بیشتر دلا هلاکه
قحطی گلای پونه ست
تقدیرا دست زمونه ست
عهد و پیمونا شکسته
رشته ی دلا گسسته
تقویما رو ماه تیره
زندونا پر اسیره
آدما یا همه مردن
یا که مات و دل سپردن
عصر ما عصر فریبه
عصر اسمای غریبه
عصر پژمردن گلدون
چترای سیاه تو بارون
مرگ آواز قناری
مرگ عکس یادگاری
تا دلت بخواد شکایت
غصه ها تا بینهایت
دلای آدما تنگه
غصه هم گاهی قشنگه
چشما خونه ی سواله
مهربون شدن محاله
حک شده روی هر دیواری
که چرا دوسم نداری
خونه هامون پر نرده
پشت هر پنجره پرده
تا دلت بخواد مسافر
تا بخوای عاشق و شاعر
شبا سرد و بی عروسک
دلای شکسته از شک
زلفای خیبی پریشون
خط زدن رو اسم مجنون
شهری که سرش شلوغه
وعده هاش همه دروغه
چشمای خیره به جاده
عشوه های نخریده
آسمونا پر دوده
قلب عاشقا کبوده
گونه ی گلدونا زرده
رفته و بر نمی گرده
آدما بی سرگذشتن
آهوا بدون دشتن
دفترا
بدون امضا
ماهیان بدون دریا
تشنه ها هلاک آبن
همه حرفا بی جوابن
نصف زندگی نگاهه
بقیش همه گناهه
خدا رو انگار گذاشتن
رو زمن و بر نداشتن
در و دیوارا سیاهه
آدرسامون اشتباهه
شب و روزا پر عادت
وقت که شد شاید عبادت
خدا مال غصه
هاته
وقتی غم داری خداته
روی آینه ها غباره
شیشه ی پنجره ی تاره
بغضا بی صدا و کاله
همه از فکر و خیاله
قلک خوبیا خالی
مهربونیا خیالی
قفسا پر پرنده
لبای بدون خنده
نه شنیدنی نه گوشی
نه گلی نه گلفروشی
مرگ جشنای تولد
مرگ اون دلی که گم
شد
خستگی بی اعتمادی
شک و تردید زیادی
امتحان مکرر
لونه های بی کبوتر
مشقامون بدون امضا
اسممون همیشه رسوا
نمره های عشقمون تک
بامامون بدون لک لک
همه غایب تو دفتر
مث بالای کبوتر
خونه ها بدون باغچه
بدون حافظ و طاقچه
نه برای عشق
میلی
نه کسی به فکر لیلی
دیگه پشت در بسته
کسی بیدار ننشسته
نه کسی نه انتظاری
نه صدای بی قراری
واسه عاشقی که دیره
لااقل دلت نگیره
کاش تو قحطی شقایق
باز بشیم سوار قایق
بشینیم بریم تو دریا
من و تو تنهای تنها
ماهیا خیلی امینن
نمی
گن اگه ببینن
انقدر می ریم که ساحل
از من و تو بشه غافل
قایق و با هم می رونیم
می ریم اونجاها می مونیم
جایی که نه آسمونش
نه صدای مردمونش
نه غمش نه جنب و جوشش
نه صدای گلفروشش
مث اینجا ‌آهنی نیست
خوبه اما گفتنی نیست
پس ببین یادت بمونه
کسی ام اینو ندونه
زنده بودیم اگه فردا
وعده ی ما لب دریا
صبح پاشو بدون ساعت
که فراموش بشه عادت
نره از یاد تو زیبا
وعده ی ما لب دریا

 

حدس 

و حدس می زنم شبی مرا جواب میکنی

و قصر کوچک دل مرا خراب میکنی

سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای

ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی

من از کنار پنجره تو را نگاه میکنم

و تو به نامدیگری مرا خطاب می کنی

چه ساده در ازای یک نگاه پک و ماندنی

هزار مرتبه مرا ز خجلت آب میکنی

به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام

تو کمتر از غریبه ای مرا حساب میکنی

و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت

که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی

 

یک فکر دیگر

امشب تمام خویش را از غصه پرپر میکنم

گلدان زرد یاد را با تو معطر میکنم

تو رفته ای و رفتنت یک اتفاق ساده نیست

ناچار این پرواز را این بار باور میکنم

یک عهد بستم با خودم وقتی بیایی پیش من

یه احترام رجعتت من ناز کمتر می کنم

یک شب اگر گفتی برو دیگر ز دستت خسته ام

آن شب برای خلوتت یک فکر دیگر میکنم

صحن نگاهت را به روی اشتیاقم باز کن

من هم ضریح عشق را غرق کبوتر میکنم

شعریست باغ چشم تو غرق سکوت و آرزو

یک روز من این شعر را تا آخر از بر میکنم

گر چه شکستی عهد را مثل غرور ترد من

اما چنان دیوانه ام که با غمت سر میکنم

زیبا خدا پشت و پناه چشمهای عاشقت

با اشک و تکرار و دعا راه تو را تر میکنم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ 22 تير 1394برچسب:, ] [ 22:15 ] [ رحیمی ]
[ ]