زن
تا عاشق
نباشد...نمی بوسد...نمی بوید
و تسلیم نمی کند
رویاهای عریانش را...
برای آغوش تو...
چه بی پروا زن میشوم...
سرم را تکیه میدهم به سینه ی مردانه ات
همه ی کوه ها کم
می آورند
امنیت آغوش توست
که بهانه ای میشود
برای هزار باره
پیدا شدن در حریمت...
گاهی میتوان همه
ی زندگی را در آغوش گرفت
کافی ست تمامم
زندگی ات یک انسان باشد...
عاشق که میشوم
چقدر همه
*تو*میشوند
بجای همه ی شماره
ها
دستانم شماره ی
تورا میگیرد...
بگذار زمانه از
حسادت بترکد
انگشتان من
چه به انگشتان تو
می آیند
این بار که آمدی
دستت را روی قلبم بگذار
خواهی دید که با
دیدن تو نمی تپد
از شوق می لرزد
بیا برای هم
سیگاری آتش بزنیم
این آسمان دو
ستاره کم دارد...
زیباترین سمفونی
عاشقانه ی تاریخ را
با سازدهنی برایت
ایجاد خواهم کرد
فقط کمی لبانت را
جلو بیار
موهایم را نوازش
کن
قبل از اینکه
سفید شوند
زن است دیگر
با همه ی زن
بودنش دوست دارد نوازش مرد را
ولی باهوش است
فرق ریا و صداقت
را خوب می فهمد...
هیس...حرف نزن...
می خواهم رژلبم
را که روی لبان کوچکت جاخوش کرده اند ببینم
دلم می خواهد جای
آن باشم
جز دست
تو...اندازه ی من شالی نیست
سرد است
بیا شال مرا تنگ
ببند
با تمام وجودم تو
را هورت می کشم به عمق زنانگی ام...
آنقدر در من
بگرد...تا هیچ نقطه ای از آن باکره نماند...
دستش را می گیرم و زیر گوشش زمزمه می کنم
که پشت تمام
نگرانی های من کسی ایستاده
که دیوانه وار
دوستش دارم
دلم یک شب تنهایی
می خواهد
با یک عالمه تو
و...تمام گوشه
کناره های آغوشت
راه که
میروی هیز میکند چشمهایم را
رقص
اندامت...لامصب
آرامتر قدم
بردار...دل است
هوس می کند آغوشت
را
آرام آرام
میبوسمت
آنقدر که طرح لب
هایم
روی تمام اندامت
جا بماند
بگذار بدانند
آغوش تو تنها قلمروی من است
سیگار نمی خواهم
وقتی تو هستی
وای!نمی دانی چه
آرامشی دارد آغوشت
و چه مست کننده
است بوی تنت
خدایا بهشت
ارزانی خودت...نمی خواهمش
تورا دارم...دیگر
چیزی نمی خواهم
گونه های زبر
مردانه ات را
بچسبان به گونه ه
ای ظریف زنانه ام
لبخند بزن
می خواهم عکسی
بگیرم از این روزها
می خواهم ثبت
خاطره کنم برای فرداهایمان...
مزه مزه
میکنی مرا
درست مثل کودکی
که خوراکی را برای بار اول میخورد
نگاه خریدارانه
ات
و همان برق قشنگ چشمانت...که
یعنی...
من...شده ام
بانوی آغوش مردانه ات...
بیا آخر این کوچه
ادامه بدهیم عشقبازیمان را
هیچ کس نیست(یادته
کوچه ی وصال؟)
جز من و تو
وخدایی
که عاشق این
عشقبازیهای دزدکیست
این بار شیطان را
گول خواهیم زد
آخر این کوچه
بهشت من و توست...
خیالت راحت
این آدم ها...این
لبخندها
هیچ کس و
هیچکدام...وفاداری ام به تورا سست نمیکند
دلت قرص...
اخم های تو
بالاترین لذت
دنیاست...
ای بهانه ی تمام
لوس شدن های من
عاشقانه های من
تعریفی نیستند
من،فقط
چشم های تورا
کلمه میکنم!!!
همسرم آقاییم:
به اندازه ی ده
تای بچه گی هام
*** دوستت دارم ***
نظرات شما عزیزان: