خسته شدم از اینکه هر چقدر خواستم حرف بزنم نشد....هر ئفعه یه چیزی باعث شد که نتونم حرفمو بزنم هیچ وقت نتونستم حرفمو درست بزنم هیچ وقت تونستم به موقع حرف بزنم حرفایی که شاید الان اگه زده بودم توی این حال نبودم...
خدایا واقعا کمک هات به من تا الان منو نگه داشتن تا الان باعث شدن بتونم خوب باشم...خیلی فکر کردم که بنویسم یانه چند بار اومدم نوشتمو اما بازم پاک کردم نوشتمو از وبم خارج شدم اما الان دیگه تصمیم گرفتم بنویسم مگه چقد توی دنیا میخوایم زنئگی کنیم که هی بذاریم حرف ها بمونه و البته بیشترش برمیگرده به اون سفری که رفتم مشهد انگار همه چیز مثل خواب بود واسم انگار توانم زیاد شده و شهامت اینو پیدا کردم که حرف بزنم....
میخوام بگم خاطره ها هنوزم تو یادمه توی قلبم حک شدن...خواستم اینجا بگم من خیلی اشتباه کردم شاید اگه یکبار دیگه وقت داشتم برای این دوستی هیچ وقت خیلی حرف ها رو نمیزدم...خواستم بگم شاید یه موقعی حرف از شکستن دل میزدم که واقعا نمیدونستم دردش چقدره شاید یه موقعی حرف هایی زدم که نمیدونستم چقدربرای آدم سنگینه...میخوام بگم شاید وقتی داشتم از علاقه حرف میزدم هیچ وقت فکر نمیکردم که این قدر پایدار باشه این دوستی...
میخوام بگم من اقتخار می کنم به بعضی از دوستی هام...میخوام بگم میدونم خیلی خطا کردم...میدونم دل شکستم دل کسی رو که واقعا ارزش داره برام...
میخوام بگم من 3نفر ادم توی زندگیم داشتم که میدونم بهشون بد کردم اما شما خاصی....گاهی وقتا انگار خدا میخواد بک بگه پریا خودتم بد کردی یه جاهایی تو زندگیت تا حالا شده بشینی باهاشون جرف بزنی؟تا حالا شده بهشون بگی خوب یه بارم شما برام حرف بزنین...یه بارم من به حرفاتون گوش میدم...یه بار بهشون بگی چی شد که این قدر ناراحتتون کردم...یه بار بشینی براسون توضیح بدی جای اینکه توام ناراحت بشی...
ادما همیشه در سخت ترین شرایط تصمیمات سخت میگیرن...شاید تصمیم گرفتن برای رفتن از ایران...
نمیدونم اما هر چی که هست انگار همش داره بهم گوشزد میشه که بیامو حرف بزنم...میخوام بگم کم میدونم خیلی اشتباه کردم...
از یه سری حرف ها شاید7.8 سال گذشته باشه اما بعضی چیزا همیشه تازه میمونه...هر چقدر سعی کنی به روی خودت نیاری اما بازم یه جا گیرت میندازن...
خلاصه که من میخوام یه بارم که شده درست حرف بزنم.....
نمیدونم چم شده این روزا اما حسم بم میگه تغییرات بزرگی در راه است..
دوست دارم اگر کمی نسبت به قبلم بزرگ شدم حرف بزنیم...
نظرات شما عزیزان: