زالِه نَه کِریا دِلْواپَسی اِم (زنجیر شده دلواپسی هستم)
اسیرِ دسِ شُو نَهُ هوسی اِم (اسیر دست بی خوابی شبانه هستم)
تنیا،چَمَری، ناطورِه دَرْدِم (تنها و چشم انتظار نگاهبان درد هستم)
دِلْمَه مَسِزی ئَرْ بی کسی اِم! (برای بی کسی خودم دلم میسوزد)
زاله نه: زنجیر،در اصل قفل فلزی سنگینی است که بر پای اسیران و زندانیان می زنند و نیز برای
بستن حیوانات استفاده می شود
کریا: شده ،انجام فعلی و امری ام: هستم شو نه هوسی: شب نخوابی تنیا: تنها
چمری: منتظر
ناطور: نگهبان ئر: برای
************************************************
سر ئُو سرِمْ نَنْ مِه سامو نِه رِمْ (سر بسر م نگذار من پریشان احوالم)
بِه جوزْ خارِ خَمْ وَه دامو نِه رِمْ (بجز خار اندوه در دامان من چیزی نیست)
سَرْ ئو دیارِ دوزَقْ دِلِمْ نار! (به دوزخ درون من سر نکش)
دِرَه دَرْدی کِمْ پائی مو نِه رِمْ (دره پر از دردی هستم که انتها ندارم)
نن: نگذار سامو: سامان، ثبات نه رم: ندارم به جوز: بجز خم: غم، اندوه دامو: دامن، حاشیه
دوزق: دوزخ پائی مو: پایان، انتها، ته
**************************************************
خِرِّه پوقْ سِخُونْ وِژْمَه مشنوئِمْ (صدای شکسته شدن استخوانهایم را می شنوم)
وَه چَئْمِمْ مویْنِمْ گِه ها مَکوئِم! (با چشم خود می بینم که دارم سقوط می کنم)
سِخونِ اشگیامْ ئِه پوسْ داسیو دَرْ (استخوان شکسته پوست را پاره کرده است)
خوینَه مَرْشِنِمْ ئو ها مَه دوئِم! (از زخمم خون جاری است و در حال دویدن هستم)
خره پوق:صدای شکستن استخوان مکوئم: می افتم، سقوط می کنم اشگیام: شکسته من
داسیو در: بیرون زده است
**************************************************
وَلْگِ وارونْ دِرّ پا چناری کِمْ (برگ باران زده ی پای چنار ی هستم)
مِرخِ پا بونیا جِه کَه جارّی کِمْ (مرغ پا بسته ای در جمع پرندگان هستم)
کُو ئُو کونا دویْر،گویَه ئِه پَه لی! (کوه و اشیانه دور و گلوله در پهلو)
گُرگِ روژْ گِرتی نومْ هُماری کِم (مثل گرگی در وسط دشت که روز هم فرا رسیده است)
ولگ: برگ وارون در: باران زده،دریده شده توسط باران بونیا: بسته جه که: هر نوع پرنده
جه که جار: رسمی بین شکارچیان که یک یا چند پرنده را پای بسته و در محلی که قصد شکار دارند
قرار می دهند.پرندگان دیگر اطراف پرنده پا بسته جمع شده و در تله یا دام صیاد گرفتار می شوند.جه
که جار نوعی فریب کثیف است که پرندگان را به وسیله همنوع به مسلخ می کشانند.
**************************************************
از آغوشت
بوی بهار می آید
و صدای مهربان فرشته ای
که چشم هایش
شکل مشترکی از
سوسن و ستاره اند.
*****************************************
نام تو
نور است،
نام تو
نسیم،
نامت،
شکوه لحظه ها ئی ست
که به هم می رسیم.
نام تو
شبدر
نام تو
شبنم
نام تو
هواست!
برای آدم
******************************************
صبح که بیدار شدم
زخم های زمین را
با دستمال سفید بسته بودند
همین یک دلیل
برای مهربانی زمستان
کافی ست!
******************************************
اگر دست های تو نباشند
برهنگی ام را
تمام جامه های جهان
نخواهند پوشید
لالائی تمام دایه های دنیا
حریف بی خوابی ام نیست
هرشب دستهایت را
خواب می بینم!
نظرات شما عزیزان: